بزک دوزک با لوازم آرایش تقلبی
«رژ لب اصل فرانسه 3 هزار تومان» این را با ماژیک مشکی روی یک تکه مقوا نوشتهاند و آن را بالای سر سبد پلاستیکی گذاشتهاند که داخلش پر از رژ لب است. توی سبد کناری هم لاک ریختهاند. لاکها هم همان قیمت است. آنها هم فرانسوی هستند! مداد چشم هم هست. هزار تومان.
روزنامه ایران در ادامه مینویسد: «آقا اینا واقعاً فرانسویه؟!» دم در مغازه نشسته. دستفروش نیست. جنسهای ارزان مغازه را میگذارند دم در. آنهایی را هم که آفر خورده همین طور. اینها از همان آفر خوردهها یا حراجیها هستند. میگوید: «نوشته که؛ اصل فرانسه.» «رژ لب فرانسوی فقط 3 هزار تومن؟!» جواب توی آستینش است: «حتماً باید بری گرون بخری که باورت بشه؟ همینا بیرون گرونه. همهجا 7 تومن میدن.» سمجتر از آن هستم که با شنیدن توضیحش کوتاه بیایم. «آخه 7 هزار تومن هم ارزونه. لوازم آرایش ترک از این گرونتر درمیاد. اینا اگه توی فرانسه دونهای یه یورو باشه هم گرونتر از این حرفا درمیاد!» این بار دیگر حسابی کلافه میشود. «نمیخوای نخر خب. برو فرانسه اصلش رو بخر!» استند لوازم آرایش
همان موقع دو تا مشتری خوب سر میرسند. از همانها که قیمت برایشان مهم است و رنگ! بیشتر حواسشان پی انتخاب رنگ است. در بند مارک محصول و تاریخ انقضا هم نیستند. هر کدام سه چهار رنگ انتخاب میکنند و راضی از خرید، راهی میشوند.
«ببخشید خانوم! اینا که خریدین، منظورم اینه که قبلاً استفاده کردین؟ میخواستم ببینم خوبه؟!» آن یکی که خط چشم پهن کشیده، جواب میدهد: «آره بابا! خیلی خوبه. چه رنگایی داره. من صورتی شبرنگاشو خیلی دوس دارم.» کمی محتاطانه، جوری که بهش برنخورد، میگویم: «قیمتش آخه خیلی ارزونه. واسه همین آدم شک میکنه یه خورده...» لبخند میزند: «همین ارزون بودنش خوبه دیگه! آدم فوقش بخواد رژ گرون بخره، یه دونه میتونه بگیره. عوضش با همون پول میشه چند تا رژ خرید. برای من که تنوع مهمتره.» با خودم فکر میکنم این همه پزشکان هشدار میدهند که از وسایل غیراستاندارد آرایشی استفاده نکنید تا دچار انواع بیماریهای پوستی نشوید چرا باز گوش خیلیها بدهکار نیست؟
متروی تهران - بین ایستگاه هفتتیر و مفتح
«بخرید خانوما. ریمل دارم 5 هزار تومن. 20 تومن مغازه رو نخر. فقط 5 تومنه. مدادا دونهای هزاره. بگیر امتحان کن بعد بخر. چرب و عالی. ضد آب. استخری. خودمم استفاده میکنم راضیام.»
زن جوان یک کیف دستی بزرگ روی شانهاش انداخته. شانه چپ به پایین متمایل است. مانتو و شلوار مشکی تن کرده و شال گلدار سرش است. صورتش آرایش دارد. احتمالاً با همان لوازم آرایشی که میفروشد. خیلی مطمئن حرف میزند. یکی از دخترهایی که روی صندلی نشسته میپرسد: «ریملا مارکش چیه؟» زن اسم یکی از برندهای شناخته شده را میبرد. اتفاقاً فرانسوی هم هست. دختر ابروها را بالا میدهد: «اینا که خیلی گرونتره! فیکه؟» زن دارد مداد چشم مشکی را پشت دست یکی دیگر از دخترها امتحان میکند. «نه فیک نیست. البته اصل اصل هم نیست. اینا ترکشه. تحت لیسانسه. الان مغازه هم بری همینهها! منتها اونا چون مالیات و اینا میدن، گرون میفروشن. دقیقاً همینه. هیچ فرقی نمیکنه به خدا!»
دختر قانع نمیشود. تمایلی به خرید نشان نمیدهد. دوستش اما سهتا مداد چشم برمیدارد. از همان ضدآبها. زن باز هم مشتری دارد. رژ لبهای 24 ساعتهاش را خوب میخرند. یک مارک ناشناخته دارد که زیرش عدد 24h دیده میشود. زن بلند جوری که تا جای ممکن صدایش شنیده شود، میگوید: «مناسب برای سفر. بزن و با خیال راحت غذا بخور، بخواب. تکون نمیخوره!»
گوشه خیابان - حوالی پل سیدخندان
«آخه لاک 3 تومنی چیه که دیگه چونه هم میزنی سرش؟!» این را مرد دستفروش به زنی میگوید که خم شده و توی کارتن مقوایی بزرگ را دارد زیر و رو میکند. «دونهای 2 تومن بده، تعداد میخواما!» مرد بیحوصله است: «تعداد مثلاً چندتاس؟! سه چهارتا دیگه! اینا مگه چقدر سود داره که مردم تخفیفم میخوان؟! صرف نمیکنه برام. بری مغازه یه قرون هم تخفیف نمیده بهت!»
زن پشت چشم نازک میکند: «وا؟! من بخوام از مغازه خرید کنم که دیگه منت تو رو نمیکشم. پولم کجا بود که لاک 10، 20 تومنی بخرم؟! تو هم زیاد حرف بزنی اصن ازت نمیخرما!»
زن در لاکها را یکی یکی باز میکند و همانجا روی ناخنش امتحانشان میکند. مرد فروشنده که میبیند حریف زن نمیشود، انگار بیخیال میشود. دیگر حرفی نمیزند. انواع لوازم آرایش در بساطش دیده میشود. کرم پودرها رویشان عنوان یکی از همان مارکهای معروف فرانسوی دیده میشود. قیمتی ندارند. 7 هزار تومن. یاد فروشنده بازار میافتم که گفت برو از فرانسه بخر! یک حساب سرانگشتی میکنم. از اینجا تا فرانسه. این همه راه! راستی یورو چند است امروز؟! فرانسه هم دیگر امنیت ندارد. همان از خیرش بگذریم بهتر است!