علت ترس بعضی از کودکان از مهد کودک
من مربي يک مهدکودک و موسسه استعداديابيام. پس از مدتها احساس اينکه مادران چندان از محيطهاي اجتماعي کودکانشان خبر ندارند، من را بر آن داشت که از مشاهداتم در مهدکودک از فرزندانتان بنويسم تا بيشتر با روحيه آنها آشنا شويد. به نظر گاهي مشت نمونه خروار است و گاهي مشکلات بچههاي ديگران ميتواند همان مشکلي باشد که من با فرزندم دارم. در اين سالها، با کار در مهدکودک بسيار به بچههايي برخورد کردهام که رفتارهايشان در خانه متفاوت از رفتارهايشان در مهد و محيطهاي اجتماعيتر بوده است. اين است که با خودم قرار گذاشتم، مادران را در جريان آن رفتارهايي که کمتر با آن در ارتباطند قرار دهم و مشاهدات عيني خودم را درباره فرزندانتان با شما در ميان بگذارم.
گاهي مشکلات از خود ما شروع ميشود و گاهي ناخواسته وسط يک مشکل قرار داريم. اما آنچه مهم است ريشهيابي آن مشکل و حل آن است. براي شروع بد نيست از برخوردم با کودکي که تازه قرار است پا به موسسه بگذارد آغاز کنم. آن زمان که براي نخستينبار کودکانتان را به محل جديدي چون مهدکودک يا موسسه ميآوريد و قصد داريد او را چند ساعت از خود دور کنيد. کفپوش مهدکودک
بچههايي که پا به موسسه يا مهدکودک ميگذارند، چند دستهاند؛ دستهاي آنهايي هستند که به مادرانشان چسبيدهاند و با آنها پا به اين محيط جديد ميگذارند. گروهي از بچهها هم هستند که بيتوجه به پدر و مادر در اتاقها و محيط مهد ميچرخند و به همه جا سرک ميکشند. دسته ديگر اما آنهايي هستند که اصلا پايشان را به اين محيط جديد نميگذارند، گريه ميکنند و از مادرانشان جدا نميشوند.
اما کودکان 3 تا 5 ساله کمتر از مادرانشان جدا ميشوند و اگر روز اول بمانند، روز بعد نيز به سختي دوباره وارد ميشوند و اين قصه روزها ادامه دارد و تکرار ميشود. حتي با شرط اينکه مادرانشان در محيط هستند، از کلاسهايشان بيرون ميآيند و سرک ميکشند تا از حضورشان مطمئن شوند. اما همه بچهها بالاخره به شرايط عادت ميکنند. اين عادت نيز از آن اعتماد سرچشمه ميگيرد که مادرانشان به دنبالشان ميآيند و آنها را ميبرند. اما آنهايي که عادت نميکنند چه کساني هستند؟
خانم مطهري_ روانشناس کودکان در اينباره ميگويد: «در ابتدا بايد اين را واکاوي کنيم که آيا اين ناراحتي و گريه و اضطراب از ترسيدن کودکان ناشي ميشود يا مسائل ديگري در اين ميان دخيل است. بد نيست در اين موارد ابتدا به خودمان مراجعه کنيم. به اينکه چه احساسي داريم وقتي کودکمان را به مهدکودک، مدرسه و ... ميفرستيم؟ به چهره نگران مادران در آن لحظه که توجه کنيد، متوجه ميشويد بسياري از اين نگراني و وابستگيها از ما به عنوان والدين ناشي ميشود و بچه به درستي آنها را ميگيرد.»
مطهري معتقد است که بچهها بسيار حساس و باهوشند و احساسات دروني مادر را درک ميکنند. اينطور است که خيلي زود به محيطي که مادرشان به آن چندان اعتماد ندارد، اعتماد نميکنند و از ابزار خود براي اعتراض به اين وضعيت استفاده ميکنند؛ ابزاري چون جيغ، گريه و ... . اين روانشناس کودکان به دسته ديگري از بچهها اشاره ميکند و ميگويد: «اما اين درباره همه بچهها صادق نيست.
گاهي اين بچهها به ترسهايي که والدين به آنها تزريق کردهاند واکنش نشان ميدهند. مثلا بچههايي هستند که براي تنبيه به اين تهديد ميشوند که به دنبالشان نخواهند رفت و در مهدکودک ميگذارندشان يا تهديد به اين ميشوند که ديگر دوستشان ندارند و به خانم مربي ميگويند که تنبيهشان کنند.» همه اين موارد به اضافه موارد ديگر ميتواند انگيزه بچهها را نسبت به مهد و مدرسه رفتن کم کند و بر استرسهاي پايدار بچهها از همين دوران کودکي دامن بزند.»
منبع: ninisite.com